رمزارز
رسانه بلاکچین، رمزارز و دارایی دیجیتال ایران

در ستایش سفته‌بازی؛ یا، اگر همه مردم بیت‌کوین‌های خود را «هولد» کنند، سرنوشت این رمزارز چه می‌شود؟

بیت‌کوین یک شبکه پرداخت نوآورانه و نوع جدیدی از پول است؛ ولی آیا، بیت‌کوینی که مبادله نشود و ابزار پرداخت هم نباشد، باز نوع جدیدی از پول است؟

در دنیای بیت‌کوین یک تناقض جدی وجود دارد؛ اگر همه مردم طبق توصیه‌ها، بیت‌کوین‌های خود را «هولد» کنند، چگونه بیت‌کوین به پول جهانی تبدیل می‌شود؟ اگر آنها که بیت‌کوین دارند آن را در کیف پول‌هایشان ذخیره کنند، آنها که ندارند چگونه بیت‌کوین داشته باشند؟ مگر قرار نبود بیت‌کوین یک پول جهانی، خارج از کنترل دولت‌ها برای مردم باشد؟ با ذخیره کردن چگونه می‌توان از تراکنش‌های پرداخت با بیت‌کوین صحبت کرد؟

«هولد» اصطلاحی است که برخی از شیفتگان دنیای رمزارزها پیوسته استفاده می‌کنند؛ برخی شیفتگان سریال «بازی تاج‌وتخت» هم از «هودل» استفاده می‌کنند. فرقی نمی‌کند هولد یا هودل؛ هولد (Hold) یعنی نگه‌داشتن؛ شما بیت‌کوین و یا سایر رمزارزها را می‌خرید و آن‌ها را برای مدت طولانی نگهداری می‌کنید؛ مدت طولانی هم یعنی چند ماه یا چند سال. دقت کنید که نسبت به تاریخ کوتاه بیت‌کوین هم چند سال زمان قابل‌توجهی است. مشابه این عمل در زمینه دیگر دارایی‌ها، می‌شود زمینی را خریدن و منتظر گران‌شدن آن ماندن؛ یا مثلاً دلار و طلا خریدن و جایی پنهان‌کردن. گزاره «پول‌هایش را زیر سرش و در لحاف و متکا پنهان‌ می‌کند» هم اشاره‌هایی هستند به این عمل در دنیای «غیر رمزارزها».

بببینید: درباره هولد در وب‌سایت رمزینکس، نوبیتکس، والکس، بیت‌پین، اکسکوینو

در دنیای سرمایه‌گذاری بهترین نوع سرمایه‌گذاری «هولد کردن» است؛ مطالعه‌ای در دنیای بورس، نشان داده بود آنهایی که سهامی را خریده‌اند و برای سال‌های طولانی رها کرده بودند بیشترین بازدهی را کسب کردند. فقط دقت کنیم، این مطالعه درباره بازار سهام است و سهام ابزار پرداخت نیست. بیت‌کوین و دیگر رمزارزها ادعا می‌کنند ابزار پرداخت هستند. در وب‌سایت بیت‌کوین این دارایی دیجیتال این‌گونه معرفی شده است:

Bitcoin is an innovative payment network and a new kind of money

bitcoin.org

به عبارتی بیت‌کوین یک شبکه پرداخت نوآورانه و نوع جدیدی از پول است. پول هم سه کارکرد دارد: حفظ ارزش، اندازه‌گیری ارزش و ابزار مبادله. سهام در دنیای بورس ابزار مبادله و اندازه‌گیری ارزش نیست؛ بلکه به کار حفظ ارزش می‌آید. پول ولی باید هر سه کارکرد را هم‌زمان داشته باشد. چون دولت‌ها پول را خلق می‌کنند می‌گویند که از آن برای هر سه کارکرد استفاده کنید و گاهی با تنظیم‌گری سعی می‌کنند دیگر رقبا را از میدان به در کنند. دولت آمریکا می‌گوید روی دلار حساب کنید و دولت ایران هم می‌گوید روی ریال. یکی نزدیک به ۵ درصد زیان سالانه به هولدرهای خود را تضمین می‌کند و دیگری ۵۰ درصد زیان سالانه را. این پول، پول داغ است و هر کسی تلاش می‌کند تا جایی که می‌تواند سریع از دست آن رها شود.

قانون گرشام در اقتصاد، یک اصل پولی است که بیان می‌کند «پول بد، پول خوب را از گردش می‌اندازد». به‌عنوان‌مثال، اگر دو شکل پول کالایی در گردش باشد که توسط قانون پذیرفته شود که دارای ارزش اسمی مشابهی هستند، کالای باارزش‌تر به‌تدریج از گردونه رقابت خارج می‌شود.

قانون گرشام می‌گوید که پول بد، پول خوب را از گردش خارج می‌کند؛ به عنوان مثال اسکناس‌های کهنه و مندرس، اسکناس‌های نو را از میدان به در می‌کنند. اسکناس‌های کهنه ابزار تبادل می‌شوند و اسکناس‌های نو در جیب و کیف پنهان. این قانون به ما می‌گوید که چرا ریال الکترونیکی (کارت) ابزار پرداخت می‌شود و اسکناس دلار ابزار حفظ ارزش! حالا اگر بیت‌کوین دیجیتال هم بتواند به کار حفظ ارزش (و حتی افزایش ارزش) بیاید که چه‌بهتر. پس دلار و ریال پول بد هستند و بیت‌کوین پول خوب. طبیعی است که ریال و دلار بیت‌کوین را از گردش خارج می‌کنند.

ببینید: آینده پول

اگر زاویه دید ما «ایران» باشد، از منظر منافع شخصی این پدیده درستی است؛ ولی اگر زاویه دید را اندکی بالاتر ببریم چه می‌شود؟ اگر همه مردم جهان دلارهایشان (و بیت‌کوین‌هایشان) را نگه دارند چه می‌شود؟ دقت کنیم که وضعیت برای آن جاهایی که دلار ابزار پرداخت است هم همین است. دلار ۵ درصد زیان تضمینی دارد؛ ریال ۵۰ درصد و بیت‌کوین غیرقابل‌پیش‌بینی. ممکن است تا ۷۰ یا ۸۰ درصد زیان تحمیل کند و ممکن است ۱۰۰ تا ۲۰۰ درصد سود. در سال‌های گذشته برخی بیت‌کوین را پول ضد تورمی می‌خواندند که تا حدودی درست است ولی با توجه به نوسان‌های شدیدی که دارد حفظ ارزش از طریق بیت‌کوین تقریباً مشابه حفظ ارزش با توسل به شانس و اقبال می‌ماند.

دولت ایران می‌گوید روی ریال سرمایه‌گذاری کنید؛ ابزار پرداخت هم هست و برای پرداخت‌ها و اندازه‌گیری ارزش هر چیزی هم می‌توانید از آن استفاده کنید. تا جایی که بشود هم بیت‌کوین و دیگر ارزها را محدود می‌کند. موضوع من در یادداشت این زاویه دید نیست. می‌خواهم کمی کلان‌تر به ماجرا نگاه کنم. اگر همه مردم جهان به توصیه «هولد» کردن عمل کنند چه می‌شود و اصلاً این توصیه چقدر مقیاس‌پذیر است. همان‌طور که گفتم و در مطالعات هم ثابت شده است در بازارها همیشه کسانی هستند که «هولد» می‌کنند. احتمالاً آنها برنده‌های واقعی هستند؛ به شرطی که با یک دارایی باارزش مانده باشند. طبیعی است که هولد کردن درباره یک دارایی بی‌ارزش عین حماقت است.

در «هولد» کردن ولی یک‌سویه خطرناکی دیده می‌شود که می‌خواهم از آن بگویم. همه چیز را و همه‌کس را یکسان دیدن و یکسان خواستن، دُگماتیسم خطرناکی است که در دنیای سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ فاجعه خلق می‌کند. همه چیز را و همه‌کس را، به یک‌گونه خاص از زندگی مجبور کردن، یک تفکر فاشیستی است که همه ما حداقل ذره‌ای از آن در اعماق وجودمان داریم. در جهان رانندگی گزاره معروفی هست: می‌گویند راننده‌ای که تندتر از من می‌رود بی‌مبالات است و راننده‌ای که کندتر احمق! همه ما روی طیفی قرار داریم که در نهایت تعداد اندکی از ما فرصت بروز و ظهور خودمان در دنیای واقعی را پیدا می‌کنیم؛ بخشی هم عقده‌هایمان را در شبکه‌های اجتماعی خالی می‌کنیم. با «بولی» کردن و رفتارهای نژادپرستانه. ما خودمان را مرکز جهان می‌بینیم و تصور می‌کنیم همه باید مثل ما فکر کنند، نگاه کنند، رفتار کنند، حرف بزنند و بروز و ظهور داشته باشند.

این دُگماتیسم رفتاری از سوی هر کسی خطرناک است؛ قانون باید ما را محدود کند؛ ولی تنوع را آزاد. قانون باید حافظ تنوع باشد و اجازه دهد افراد با دیدگاه‌های سیاسی گوناگون، دیدگاه‌های اقتصادی متضاد، نگاه متفاوت اجتماعی و فرهنگ‌های متفاوت در کنار هم زندگی کنند. قانون نباید از یک‌گونه خاص حمایت کند، بلکه باید زمینه را برای رشد تنوع فراهم کند و تنوع را ارزش بداند.

در دنیای سرمایه‌گذاری هم باید به این تنوع احترام گذاشت؛ در دنیای سرمایه با چهار گونه روبرو هستیم؛ سفته‌بازها، تاجران، سهام بازها و سرمایه‌گذارها. سفته‌بازها در بازارها خصوصاً در سهام، اوراق‌قرضه، قرارداد آتی، ارزها، هنرهای زیبا، کلکسیون‌ها، املاک و مستغلات و مشتقات وارد می‌شوند. سفته‌بازها به همراه تاجران (که معاملاتی را انجام می‌دهند، تا برخی ریسک‌های قبلی را جبران نمایند)، سهام بازها (که از موقعیت‌هایی در پی سود هستند که در آن‌ها ابزار قابل‌تعویض با قیمت‌هایی متفاوت در قسمت‌های متعدد بازار معامله می‌شوند) و سرمایه‌گذارها (که از مالکیت بلندمدت ویژگی‌های اساسی یک وسیله سود حاصل می‌کنند) یکی از چهار نقش اصلی بازارهای اقتصادی را ایفا می‌کنند. در طیف سفته‌باز، تاجر، سهام باز و سرمایه‌گذار تفاوت اصلی زمان است. سفته‌باز ممکن است در یک ساعت بخرد و بفروشد؛ ولی سرمایه‌گذار این‌طور نیست. سرمایه‌گذار می‌داند که برای به‌نتیجه‌رسیدن باید صبر کند؛ یک سال، ده سال و شاید هم بیشتر. هیچ سرمایه‌گذاری زودبازده‌ای در جهان وجود ندارد؛ آن چه که هست حرکت در طیف به‌سوی سفته‌بازی است.

پس این چهار نفر در کنار هم بازیگران بازار سرمایه را می‌سازند؛ بازاری که یکی از این چهار نقش را ندارد، بازار نیست؛ شبهه بازار  است. رفتار متفاوت سرمایه‌گذاری در بازارها را باید به رسمیت بشناسیم.

ببینید: داستان رمزارز

این چهار نقش در بازارهای گوناگون وجود دارند؛ درگذشته بازارهای سرمایه‌گذاری محدود بود و به چند نوع اندک خلاصه می‌شد، ولی کم‌کم به تعداد بازارهای سرمایه‌گذاری افزوده شد. بورس (بازار سهام)، بازار طلا و جواهرات، سپرده‌های بانکی (پول فیات مانند ریال، ارزهای فیات مانند دلار و یورو و…)، کالاهای فیزیکی (مانند خودرو)، بازار دارایی‌ها دیجیتال (بیت‌کوین و دیگر رمزارزها و انواع توکن‌ها). دو نوع دیگر از بازارهای سرمایه‌گذاری که نسبت به ۵ نوع گفته شده پیچیده‌تر هستند هم داریم: زمین و ملک که موانع ورود زیادی دارد و خلق کسب‌وکار که از تمام ۶ مورد قبلی پیچیده‌تر و زمان‌برتر است؛ ولی اگر به نتیجه برسد بازدهی بالاتری نسبت به همه آنها دارد.

بورس در تمام بازارهای هفت‌گانه پیشروتر است و انواع دیگری از سرمایه‌گذاری به جز خرید و فروش ساده سهام را هم پیشنهاد می‌دهد: اوراق بدهی، صندوق‌های سرمایه‌گذاری و صندوق سرمایه‌گذاری قابل‌معامله (ETF)، صندوق سرمایه‌گذاری مختلط، گواهی شراکت تأمین مالی جمعی یا سرمایه‌گذاری جمعی.

در زمان نوشتن این یادداشت (اواخر فروردین ۱۴۰۲) ارزش بازار دارایی‌های دیجیتال ۲.۴۵ تریلیون دلار است. بیش از ۸۰ درصد سهم بازار دارایی‌های دیجیتال هم متعلق به ۵ رمزارز اول است: بیت‌کوین، اتریوم، تتر، BNB و سولانا. حالا نگاهی بیندازیم به ارزش بازار دیگر دارایی‌ها:

  • طلا نزدیک به ۱۶ هزار میلیارد دلار،
  • کمپانی‌های ارزشمند جهان (نزدیک به ۸۴۰۰ کسب‌وکار) حدود ۱۰۳ هزار میلیارد دلار،
  • صندوق‌های سرمایه‌گذاری قابل‌معامله در آمریکا حدود ۸ هزار میلیارد دلار
  • دلارهای موجود در جهان حدود ۵۰ هزار میلیارد دلار
  • بازار رمزارزها حدود ۲ هزار و پانصد میلیارد دلار

ارزش بازارهای متفاوت را در کنار هم ببینیم. درباره دارایی‌های دیجیتال هم باید دقت کنیم که درباره بازاری صحبت می‌کنیم که بسیار کوچک است؛ ولی روبه‌رشد و با امیدهای بسیار. طبیعی است که هولد کردن در بازاری مانند ملک و طلا منطقی‌تر باشد و تعداد هولدرها در این بازارها بیشتر. بازارهای دارایی دیجیتال و انواع رمزارزها بیشتر از این که برای هولدرها جذاب باشند برای سفته‌بازها جذاب‌اند. در بازاری که مورد هجوم بی‌امان سفته‌بازها قرار گرفته، هولد کردن لزوماً استراتژی صحیحی نیست، مگر این که باور داشته باشیم این کلاس جدید دارایی در آینده نزدیک به ثبات می‌رسد و رشدی بیشتر از دیگر بازارها خواهد داشت.

همان‌گونه که نقش‌های چهارگانه در بازارها را باید به رسمیت بشناسیم، سرمایه‌گذاری در بازارهای متفاوت هفت‌گانه را هم باید قبول کنیم. ماکسیمالیست و تندرو بودن ارزش نیست؛ طلا ارزشمندترین دارایی جهان در طول تاریخ بوده که هیچ دارایی تاریخ آن را ندارد. ولی قابل توجیه نیست که برخی ماکسیمالیست طلا باشند و بقیه را رد کنند. بیت‌کوین تا امروز و در تاریخچه کوتاه دنیای دارایی دیجیتال ارزشمندترین دارایی این بازار بوده است. این دلیل نمی‌شود نسبت به بیت‌کوین دُگم برخورد کنیم. بیت‌کوین قرار بوده یک واحد پول جهانی باشد. اگر نتواند چرا باید آن را توجیه کنیم؟ طلا ارزشمند است، چون کمیاب است. طلا و نقره زمانی ابزار مبادله بودند؛ ولی به‌مرور این نقش خود را از دست دادند و به ابزار ذخیره ارزش تبدیل شدند. بیت‌کوین می‌تواند طلای دنیای دیجیتال باشد؛ ولی برای این که طلای دنیای دیجیتال باشد، صرفاً نمی‌تواند بر کمیابی تکیه کند.

ببینید: اربابان کریپتو

در دنیای رمزارزها آینده با آن پروژه‌ها و ایده‌هایی است که به وعده‌هایی که داده‌اند عمل کنند! اگر پروژه‌ای قرار است در دنیای پرداخت باقی بماند آن پروژه‌ای است که بیشترین میزان تراکنش در ثانیه را ممکن می‌کند.

حتی اگر قرار است با بیت‌کوین بمانید مطالعه کنید و درباره چیزی که می‌خواهید آن را هولد کنید بیشتر بدانید. بیت‌کوین ادعایی کرده است؛ باید به این ادعا پاسخ دهد یا دیگر وقت آن رسیده که «پیووت» و تغییر در مسیر آینده را اعلام کند. چه کسی اعلام کند؟ این هم پرسشی است که می‌شود در یادداشت دیگری مفصل به آن پرداخت.

لینک کوتاه: https://ramzarzmedia.com/xhm2
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.