رسانه رمزارز (ضمیمه هفتهنامه کارنگ) دارای مجوز به شماره ۸۷۷۲۰ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «کارخانه نوآوری رسانه راهکار» است. رسانه رمزارز فعالیت خود را از ۲۸ آذرماه ۱۴۰۰ شروع کرده و اکنون تاثیرگذارترین و اثربخشترین رسانه اکوسیستم بلاکچین، رمزارز و دارایی دیجیتال ایران است.
فرض کنید این بازی را جلوی شما بگذارند: با تصمیمی که میگیرید ۵۱ درصد امکان دارد که یک کره زمین دیگر در جایی دیگر به وجود آید؛ ۴۹ درصد امکان دارد که همین کره زمین فعلی هم نابود شود. یعنی یا دوبرابر یا هیچ! آیا حاضرید آن بازی را انجام دهید؟ اکثریت قریببهاتفاق ما چنین ریسکی را حتی برای یک بار هم نمیپذیریم. اما سم بنکمنفرید چطور؟
اصلاً از نظر اخلاقی هم نادرست و بیرحمانه است وارد بازیای شویم که در آن به احتمال ۴۹ درصد تمدن بشری از میان برود و در برابر آن به احتمال ۵۱ درصد ارزش تمدنمان دوبرابر شود. این ضرورتاً شبیه به یک بازی شیر یا خط است. با وجود این، در مارس ۲۰۲۲، وقتی «تایلر کاون» در پادکست خود از سم بنکمنفرید چنین سؤالی پرسید، او پاسخ داد که مایل است این بازی را انجام دهد و حتی آن را بارها و بارها ادامه دهد.
کاون از او پرسید که آیا حاضر است با بازی متوالی شیر یا خط، بر سر دوبرابر شدن یا هیچشدن بازی کند یا خیر. سم بنکمنفرید پاسخ داد که او مایل است این کار را انجام دهد، زیرا احتمال دارد این بازی شیر یا خط دستاوردی با ارزش بسیار بالا برایش داشته باشد.
گوشدادن به این پادکست نشان میدهد که فلسفه تصمیمگیری سم بنکمنفرید که پرخطر است و در عین حال احتمال پاداش زیادی دارد، همان چیزی است که ثروت زیادی برای او فراهم کرده، ولی در عین حال موقعیت او را شکننده نیز کرده است. ثروت او در اوج خود ۲۶ میلیارد دلار ارزش داشت. او پسر طلایی رمزارز بود و با استفاده از لابیگری، کمک مالی به شخصیتهای برجسته سیاسی، انجام مصاحبههای مهم و نجات پروژههای رمزنگاری شکستخورده به اینجا رسیده بود. به او لقب جیپیمورگان رمزارز داده بودند. فلسفهای که سم بنکمنفرید برای تصمیمگیری داشت، برایش کارساز بود، اما زمانی فرارسید که این فلسفه شکست خورد.
آنچه در ادامه میخوانید، پیش از این در چهلوسومین شماره از ماهنامه رمزارز منتشر شده است.
مروری سریع بر یک فروپاشی دهشتناک
افتیایکس (FTX) در ۱۱ نوامبر به همراه ۱۳۰ نهاد دیگری که با آن صرافی مرتبط بودند، اعلام ورشکستگی کرد. این پرونده نشان میداد که شرطبندیها و معاملات مشکوکی انجام شده است. به همین دلیل، هم در بورس ایالات متحده آمریکا و هم در دولت فدرال، برای بررسی کلاهبرداریهای محتمل، تحقیقاتی آغاز شد. سم بنکمنفرید که مسئولیت بخشی از این پرونده ورشکستگی را بر عهده داشت، از سمت مدیرعاملی صرافی استعفا داد.
ثروت او در افتیایکس و نهادهای مرتبط با آن به نزدیک صفر رسید و شانس سکه شیر یا خطش از بین رفت. سم بنکمنفرید که امپراتوری مالیاش در حال فروپاشی بود، در یک توییت نوشت: «من نابود شدم… برچسبگذاری داخلی ناقص از حسابهای صرافی موجب شد که من به میزان قابل توجهی از حاشیه سود کاربران بیاطلاع باشم.» آن بخش از توضیح سم بنکمنفرید که درباره حسابداری است و خوشبینی بیش از حدی که او درباره وجوه کاربران داشته، تاکنون در تنها تحقیق خارجی که درباره این پرونده انجام شده، تأیید شده است.
بایننس که بزرگترین صرافی ارز دیجیتال در دنیاست، در ابتدا پیشنهاد داد که افتیایکس را در حین ورشکستگی بخرد. با وجود این وقتی بایننس به حسابوکتاب افتیایکس نگاهی انداخت، متوجه شد که مشکل این صرافی رمزارز آنقدر بزرگ است که حلشدنی نیست. بایننس به افشاگریهای مربوط به «استفاده نادرست از منابع مالی مشتری» استناد کرد و دفاتر حساب افتیایکس را یک کابوس و سیاهچاله خواند و از پیشنهاد خود صرفنظر کرد.
اینکه با سرمایه مشتریان بازی کنیم، کار قابل قبولی نیست. کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا، کمیسیون معاملات آتی کالا و وزارت دادگستری ایالات متحده آمریکا؛ همگی در حال بررسی شیوه مدیریت افتیایکس درباره وجوه مشتریان هستند. آنها بهصورت خاص در حال بررسی این موضوع هستند که آیا افتیایکس از قوانین اوراق بهادار درباره جداسازی داراییهای مشتریان و همچنین قوانین مرتبط با تجارت علیه مشتریان پیروی میکند یا خیر.
سوراخ بزرگی که کار دست همه داد
سم بنکمنفرید چیزی را ساخته که دو کارمند ارشد افتیایکس آن را «در پشتی» سیستم حسابداری میدانند و برای این کار از یک نرمافزار سفارشی استفاده شده بود. این در پشتی سم بنکمنفرید را قادر کرده تا دستوراتی را اجرا کند که دیگران از آن خبردار نمیشدند، زیرا برای آنها هشداری صادر نمیشد؛ چه در افتیایکس و چه برای حسابرسان خارجی.
این دو کارمند به رویترز گفتند که سم بنکمنفرید ظاهراً بهصورت مخفیانه، ۱۰ هزار دلار از سرمایه مشتریان را از صرافی افتیایکس به شرکت تجاری خود به آلامدا ریسرچ منتقل کرد. بر اساس گزارشها، سم بنکمنفرید در گفتوگو با سرمایهگذاران تصمیم خود برای این وام ۱۰ میلیاردی را یک پیشداوری ضعیف خواند؛ انگار که سکه به سمت اشتباه برای او فرود آمده و بازی دوبرابر یا هیچ، به هیچ تبدیل شده است.
مسئله اصلی در اینجا یک شکست اساسی در انطباقیافتن و مدیریت ریسک است. حلقه داخلی مدیران افتیایکس و شرکتهای مرتبط با آن مثل آلامدا، در یک پنتهاوس مجلل ساکن بودند و پیوندهای شخصی نیرومندی داشتند. مجله فورچون با چندین کارمند سابق و فعلی افتیایکس صحبت کرد و آنها این حلقه داخلی را مکانی مملو از تضاد منافع، روابط خویشاوندی و فقدان نظارت خواندند. طبیعتاً چنین شرایطی نظارت و مدیریت ریسک را دشوار میکند و این امکان را فراهم میآورد که چیزهایی مثل درهای پشتی برای نرمافزارهای مخفیانه، حسابداری پنهان و سوءاستفاده از سرمایه مشتریان میسر شود.
مدیریت ریسک جایی در زندگی سم بنکمنفرید نداشت
این میزان از بیتوجهی به مدیریت ریسک، ریشه در فلسفه تصمیمگیری سم بنکمنفرید برای شرطبندی پرریسک و پرپاداش دارد. سم بنکمنفرید بیتردید یک نابغه در زمینه امور مالی است. یکی از برجستهترین شرکتهای سرمایهگذاری جهان به نام سکویا کپیتال، ۲۱۰ میلیون دلار در شرکت او سرمایهگذاری کرد. یکی از شرکای این شرکت سم بنکمنفرید را شانسی واقعی برای تبدیلشدن به اولین تریلیونر جهان خواند. این شرکت به هر تقدیر خطرات فلسفه تصمیمگیری سم بنکمنفرید را نادیده گرفت.
سم بنکمنفرید تنها مولتیمیلیاردری نیست که مدیریت ریسک و نظارت را نادیده میگیرد. برای مثال رویکرد ایلان ماسک به توییتر را به یاد آورید. او پس از تملک شرکت توییتر، اکثریت قریببهاتفاق تیم اجرایی و هیئتمدیره را اخراج کرد و یک حلقه داخلی منتخب را که به خودش وفادار باشد، جایگزین کرد.
سپس او شروع کرد به آزمایش ویژگیهای مختلف توییتر، از جمله فروش تیک آبی به قیمت هشت دلار در ماه، بدون آنکه مکانیسمی برای تأیید هویت واقعی کاربران در نظر گیرد.پیش از این توییتر فقط به کسانی که چهره عمومی داشتند و میتوانستند آن را به اثبات برسانند، تیک آبی را بهصورت رایگان ارائه میداد. پس از پیشنهاد ماسک برای فروش تیک آبی، هزاران حساب کاربری جدید با تیک آبی ظاهر شد که هویت افراد و شرکتها را جعل کرده بودند. ماسک که از این وضعیت متعجب به نظر میرسید، فروش تیک آبی را متوقف کرد.
نتیجه برنامه مالی ماسک برای فروش تیک آبی بهوضوح قابل پیشبینی بود، اما هیچ مدیریت ریسک و نظارت معناداری درباره اقدامات ماسک صورت نگرفت؛ درست مانند سم بنکمنفرید.این احتمال میرفت که ریسک ماسک در توییتر به ورشکستگی برسد و بیش از آن برای برخی بانکها و سرمایهگذاران بزرگ احتمال ضرر وجود داشت، اما نتیجه ریسک سم بنکمنفرید قطعاً ورشکستگی است. این ورشکستگی نهفقط به سرمایهگذاران بزرگ آسیب میزند، بلکه پسانداز هزاران نفر از مردم عادی را که پول خود را در افتیایکس نگه میداشتند، نابود میکرد.
وقتی همه آسیب میبینند حتی خیرخواهان و بیگناهان
اقدامات نادرست سم بنکمنفرید به بسیاری از خیریههای ارزشمندی که به آنها کمک کرده بود نیز آسیب زد؛ برای مثال کمکهایی که او برای آمادگی علیه پاندمی کرونا اهدا کرده بود. سم بنکمنفرید، فرد متعهدی بود که به مؤسسات خیریه میلیونها دلار کمک کرده بود. او این امیدواری را ایجاد کرد که میتوان میلیاردرها را ترغیب کرد که از ثروت خود بهسرعت و سادگی ببخشند و کمک کنند.
با وجود این، وضعیت بسیاری از پروژههای خیریه که او به آنها وعده تأمین مالی داده بود، در هالهای از ابهام قرار دارد و بودجه آنها برای کار دیگری برداشته شده است. کارکنان سازمان اعطاکننده افتیایکس بهدلیل افشای تخلفات این صرافی استعفا دادند و گفتند که نگران مشروعیت و یکپارچگی فعالیتهای تجاری سم بنکمنفرید هستند.
چنین پیامدهایی که ناشی از نبود نظارت و مدیریت ریسک است، نشان میدهد که چرا بنیانگذاران نیاز دارند که فردی به آنها در تصمیمگیری خوب، مدیریت ریسک و رفع نقاط کور کمک کند. مدیران ریسک باید در موقعیتی نیرومند باشند، در هیئتمدیره حضور داشته باشند و بر مدیرعامل شرکت نفوذ داشته باشند. مدیران عامل، برعکس ماسک، نباید قدرت اخراج هیئتمدیره را داشته باشند