رسانه رمزارز (ضمیمه هفتهنامه کارنگ) دارای مجوز به شماره ۸۷۷۲۰ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «کارخانه نوآوری رسانه راهکار» است. رسانه رمزارز فعالیت خود را از ۲۸ آذرماه ۱۴۰۰ شروع کرده و اکنون تاثیرگذارترین و اثربخشترین رسانه اکوسیستم بلاکچین، رمزارز و دارایی دیجیتال ایران است.
ارزهای دیجیتال بانک مرکزی، همان پول سنتی کشورها هستند که توسط بانکهای مرکزی به شکل دیجیتال ارائه میشوند. ارزهای دیجیتال بانک مرکزی یا CBDCها، روی بلاکچین یا سایر فناوریهای دفتر کل توزیعشده، بهمنظور بهبود سیستم پرداخت اجرا میشوند. CBDC راهی برای ارتباط مستقیم مشتریان با بانک مرکزی است و واسطههایی مانند بانکهای تجاری مختلف را حذف میکند.
اما ایده ارزهای دیجیتال بانک مرکزی از کجا آمد؟ با توسعه بازار رمزارزها در سراسر جهان و گسترش روزبهروز آن، دولتها در مورد خارج شدن کنترل سیستم پولی از دستان خود دچار نگرانی شدند و به فکر افتادند که به طریقی خود را از این مخمصه نجات دهند.
این در حالی است که شاید بسیاری از ما دلیل به وجود آمدن بیتکوین را از یاد بردهایم! ایده کاهش کنترل دولت روی مسائل مالی افراد، از سالها پیش وجود داشت. سرانجام ساتوشی ناکاموتو، این ایده را اجرایی و بیتکوین را خلق کرد. هدف از ایجاد بیتکوین، حذف واسطهها و عدم کنترل دولت روی تراکنشهای مالی افراد بود. در واقع، ساتوشی قصد داشت بیتکوین به یک ابزار پرداخت تبدیل و استفاده از پول سنتی حذف شود.
ببینید: یادداشت رضا قربانی درباره هولد کردن بیتکوین به جای استفاده از آن به عنوان یک پول جهانی
با اینکه این ایده تاکنون و بعد از گذشت بیش از یک دهه هنوز اجرایی نشده، دولتها مدتی است که به فکر رقابت با بازار رمزارزها افتادهاند تا باز هم با قدرت روی صحنه حاضر شوند! بیتکوین غیرمتمرکز است و در مقابل، ارز دیجیتال بانک مرکزی متمرکز بوده و حتی بیشتر از گذشته، دولت میتواند روی مسائل مالی شما کنترل داشته باشد. از ارز دیجیتال بانک مرکزی میتوان برای ردیابی نحوه پول خرج کردن افراد و نهادها استفاده کرد. واضحتر بگویم؛ شما حتی اگر یک بطری آب معدنی یا یک تکه نان بخرید، دولت از آن باخبر میشود! حتی اگر بخواهد، میتواند تراکنشهای شما را محدود کند و برای مثال میتواند به شما اجازه خرید پنج بطری آب معدنی در ماه را بدهد! پس آزادی مدنی چه میشود؟!
از طرفی، در دنیای دیجیتالی امروز، هر چقدر که راحتی برای ما به ارمغان آورده میشود، از سوی دیگر، هوش سیاه برخی از سوءاستفادهگران، ریسکها را نیز افزایش میدهد. همه ما میدانیم که در کنار دیجیتالی شدن، هک شدن و کلاهبرداری هم وجود دارد. پس با دیجیتالی شدن پول سنتی، ممکن است امنیت دارایی افراد نیز به خطر بیفتد و هر لحظه امکان هک شدن کیف پول وجود داشته باشد.
از این موارد که بگذریم، باید انصاف داشته باشیم که CBDC مزایایی هم دارد. ارز دیجیتال بانک مرکزی، مزایایی برای سیستم پرداخت فعلی ارائه میکند. برای مثال، ارزهای دیجیتال بانک مرکزی میتوانند پردازش پرداختها را سریعتر و کارآمدتر کنند؛ زیرا نیاز به واسطههایی مثل بانکهای تجاری یا شرکتهای کارت اعتباری را از بین میبرند.
دسترسی بیشتر به خدمات مالی، کاهش هزینه تراکنشها و افزایش شفافیت، ازجمله سایر مزایای ارزهای دیجیتال بانک مرکزی هستند. همچنین CBDCها میتوانند با ارائه ابزارهای جدید برای سیاستهای پولی، به ثبات اقتصادی کشورها کمک کنند.
راهاندازی ارز دیجیتال بانک مرکزی در کشورها
در چند سال اخیر، شاهد این موضوع هستیم که کشورهای زیادی در سراسر جهان، به فکر راهاندازی CBDC خود افتادهاند. اما تاکنون تنها سه کشور به طور کامل ارز دیجیتال بانک مرکزی خود را راهاندازی کردهاند. این سه کشور، جامائیکا، باهاما و نیجریه هستند که CBDC خود را در زمینه خردهفروشی به کار گرفتهاند.
ببینید: کتاب کریپتوکارنسی
بر اساس آخرین آماری که از ردیابی CBDCها در دسترس است، تاکنون ۳۶ کشور در مرحله پایلوت، ۳۰ کشور در مرحله توسعه و ۴۴ کشور در مرحله تحقیق و بررسی پروژه ارز دیجیتال بانک مرکزی قرار دارند. شاید جالب باشد بدانید که تابهحال، ۱۷ کشور، پروژه CBDC خود را متوقف و دو کشور سنگال و اکوادور آن را بهطورکلی لغو کردهاند.
پس با این اوصاف، هنوز به معنای واقعی نمیتوانیم بگوییم که پروژهای کاملاً موفق در زمینه CBDC داریم. ایران نیز از سال ۱۴۰۱ اعلام کرد که در پی راهاندازی ریال دیجیتال است. طبق مهلتی که شورای پول و اعتبار به بانک مرکزی داده بود، پایان سال ۱۴۰۲، مهلتی بود که باید رمزریال پیادهسازی میشد. بااینحال، چند بانک بهصورت آزمایشی در حال اجرای رمزریال هستند و هنوز اجرای آن بهصورت گسترده انجام نشده است.
البته با توجه به رویه سایر کشورهای سراسر جهان، نمیتوان انتظار داشت که ایران هم به سرعت و سر موعدهای مقرر ریال دیجیتال را راهاندازی کند؛ زیرا نیاز به زیرساختهای گسترده و همچنین پذیرش مردم دارد که قاعدتاً طول میکشد.
با این اوصاف، هنوز مشخص نیست که بهطورکلی ماجرای CBDC در سراسر جهان به کجا ختم میشود. کدام کفه ترازو سنگینتر خواهد بود؟ آیا مزایای CBDC سنگینی بیشتری نسبت به معایب و چالشهای آن خواهد داشت یا اینکه دولتها در پیادهسازی این پروژه شکست خواهند خورد؟