رسانه رمزارز (ضمیمه هفتهنامه کارنگ) دارای مجوز به شماره ۸۷۷۲۰ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «کارخانه نوآوری رسانه راهکار» است. رسانه رمزارز فعالیت خود را از ۲۸ آذرماه ۱۴۰۰ شروع کرده و اکنون تاثیرگذارترین و اثربخشترین رسانه اکوسیستم بلاکچین، رمزارز و دارایی دیجیتال ایران است.
رضا طباطبایی، مدیر فناوری اطلاعات «فرهاد اکسچنج» صحبتهای خود در رویداد ۹ ژانویه را از یک خاطره مربوط به سالها قبل آغاز کرد و گفت: «17 یا 18 سال پیش به یکی از چاپخانههای بزرگ شهر رفتیم و گفتیم برای شما یک وبسایت میسازیم که مشتریان بتوانند بیایند، ثبت سفارش کنند، روندهای کاری به صورت خودکار باشد و… . آن موقع اصلاً مفهوم وبسایت هنوز جا نیفتاده بود. یک ساعت و نیم برایش توضیح دادیم و بعد از آن توضیحات گفت: مهندس، اینا که میگی خیلی خوبه، ولی من تو کارگاه جا ندارم! کجا بذاریمش؟!».
لبه تکنولوژی؛ بلاکچین یا هوش مصنوعی
طباطبایی ادامه داد: «این داستان تا امروز هم ادامه دارد. در 25 سال گذشته، خود من تجربه تکنولوژیهای مختلف را داشتهام. اول وبسایت و بعد بلاکچین آمدند. وقتی بلاکچین ظاهر شد، همه جا آن را بهعنوان لبه تکنولوژی مطرح میکردیم. الان بلاکچین هم لبه تکنولوژی به شمار نمیرود. در یک سال اخیر هوش مصنوعی ظاهر شده و امروز آن را لبه تکنولوژی تلقی میکنیم. از حدود 50 سال قبل هواپیماها اوتوپایلوت داشتند که نوعی از هوش مصنوعی به شمار میرفت. در حوزههای پزشکی، نظامی، درمان و بخصوص فناوریهای مالی از دهه 70 شرکتهای بزرگ فعال شدند. در والاستریت، الگو تریدینگ با استفاده از هوش مصنوعی آغاز شد؛ پس هوش مصنوعی چیز جدیدی نیست. از زمان آلن تورینگ تا همین امروز الگوریتمهای هوش مصنوعی دستنخوردهاند؛ همان الگوریتمها و همان تکنولوژی است. البته پیشرفتهایی اتفاق افتاده، ولی چیز جدیدی اضافه نشده است. پس مگر از سال قبل تا الان اتفاق عجیبی رخ داده؟ من میخواهم از منظر دیگری به داستان نگاه کنم.»
افزایش مدام سطح تعامل با هوش مصنوعی
مدیر فناوری اطلاعات فرهاد اکسچنج با اشاره به اتفاقاتی که از سال گذشته رخ داده تا به امروز گفت: «سطح تعامل با سیستم هوش مصنوعی را یک شرکت به نام «چت جیپیتی» (ChatGPT) بالاتر آورده است. وقتی از بالا آوردن سطح تعامل حرف میزنیم به چه معناست؟ یعنی سطح انتزاع (Abstraction Level) بالا آمد. این یعنی کاربر وارد جزئیات کار نمیشود و برای استفاده از سیستمها دچار دشواری نیست. به همین دلیل است که هوش مصنوعی خیلی محبوب و تجاری شد. چت جیپیتی به عرصه بازی آمد و همه از آن به دلیل سطح مفهومپذیری بالا استفاده میکنند. یعنی چه؟ یعنی یک تکستباکس در آنجا میبینید که هرچه دل تنگتان بخواهد میگویید و او هم جوابتان را میدهد؛ البته اکثر مواقع هم جواب نمیدهد و فقط همان چیزی که دلش بخواهد را میگوید.»
افزایش سطح مفهومپذیری با هوش مصنوعی
طباطبایی در ادامه افزود: «با این سطح انتزاع چه اتفاقی رخ میدهد؟ باعث میشود بتوانیم از هوش مصنوعی بهره بگیریم و سطح مفهومپذیری کار خودمان را بالا ببریم. چرا چهار غول برتر فناوری؛ مایکروسافت، گوگل، اپل و آمازون سراغ هوش مصنوعی مولد رفتهاند؟ چرا از آن بهعنوان یک اینترفیس استفاده میکنند تا سطح انتزاع و تعامل را بالا ببرند؟ برای اینکه کاربر بتواند راحت با سیستم کار کند. آنها به ما نوع جدیدی از تعامل را القا میکنند.
شاید یادتان باشد که ابتدا کیبورد وجود داشت، بعد ماوس آمد و بعد صفحه تاچ و همه ما به آن عادت کردیم؛ یعنی ما را به آن عادت دادند. به زودی به هوش مصنوعی و این نوع تعامل با سیستم هم عادت میکنیم؛ اینکه با زبان طبیعی حرف بزنیم و جواب بگیریم. چه سیاستی پشت این قضیه است؟ قاعدتاً عاشق چشم و ابروی ما نیستند. اگر چت جیپیتی به ما سرویس مجانی میدهد به این دلیل است که درLarge Language Model خودش نیازمند تعامل با یک موجود هوشمند است تا سطح توانمندی خودش بالا برود. با همین حق اشتراک 20دلاری که میگیرد، حتی پول چای آنها درنمیآید. آنجا نیز کار مشابهی انجام میدهد. مایکروسافت نزدیک سه میلیارد دلار روی این سیستم سرمایهگذاری کرده. چرا این کار را انجام داده؟ گوگل و آمازون و اپل چرا این کار را کردهاند؟ چون میخواهند ما را به سطح تازهای از تعامل با سیستم عادت دهند. در این صورت چه اتفاقی برای شرکتهای دیگر میافتد؟ برای کسانی که در حوزه نرمافزار مالی یا دیگر حوزهها کار میکنند شرایط پیچیدهتر میشود.»
لزوم سهولت تعامل کاربر با سیستم
او در ادامه با تأکید بر بالا بردن سطح تعامل یعنی اینکه کاربر برای تعامل با سیستم بهراحتی حرف میزند و کارش پیش میرود، افزود: «10 یا 15 سال قبل بچههای پشتیبانی ما در «فرهاد اکسچنج» سندروم دست بیقرار داشتند؛ هر فردی که سؤالی داشت، طوری به او جواب میدادند که دیگر به سیستم برنگردد. ولی الان وضعیت درست شده. اگر یکجور چت جیپیتی با همین طرز تعامل را با فرهاد اکسچنج درست کنیم، چه اتفاقی میافتد؟ مثلاً طرف تماس میگیرد و میگوید: «بابا جون، یک بیتکوین برای من میخری؟ میخوام ارزان و خوب باشه.» او هم میگوید: «نه برادر، تو اینکاره نیستی، الان وقتش نیست». چنین سطح تعاملی را میتوان در سیستمهای اکسچنج پیاده کرد.»
رشد وابستگی به هوش مصنوعی
طباطبایی با اشاره به افزایش وابستگی به هوش مصنوعی به مرور زمان گفت: «هوش مصنوعی یک نرمافزار یا دیتابیس اوپنسورس نیست که آن را نصب و استفاده کنید. یک سر بزرگ آن دیتا است؛ دیتایی که ما نداریم. چون این دیتا را نداریم، نمیتوانیم سیستم قابل قبول خودمان را بالا بیاوریم. حداقل به صورت بومی در کشور خودمان قادر به بالا آوردن هوش مصنوعی نیستیم، پس ملزم به استفاده از سیستمهایی میشویم که در فضاهای ابری ارائه میشوند؛ مثلاً Microsoft Azure که سرمایهگذاری هنگفتی روی آن صورت گرفته است. این اتفاق برای شرکتهای نرمافزاری مطلوب نیست؛ هم میتواند تهدید باشد و هم فرصت.»
فرصتهای استفاده از هوش مصنوعی
او با اشاره به فرصتهای این فضا بیان کرد: «پیادهسازی سیستم تعاملی خیلی خوب با کاربر یکی از این فرصتهاست؛ بخصوص در حوزه مالی، کاربر به دنبال سطح تعامل بالاست تا کار خود را راحت پیش ببرد. در زمینه احراز هویت، پیشگیری از پولشویی، پشتیبانی مشتریان و… هوش مصنوعی میتواند به کمک بیاید و خودش بهعنوان یک agent عمل کند که نیروی انسانی را کاهش دهد و هزینهها را پایین بیاورد. ابزارهای کمکترید هم میتواند برای کاربر ایجاد شود. این هم خیلی خوب است؛ مثلاً از ربات سؤال میپرسد که «الان بخرم یا نخرم؟ پیشنهاد تو چیست؟» و او هم راهنمایی میکند. اینها بخش جذاب قضیه به نظر میرسد.»
تهدیدهای استفاده از هوش مصنوعی
اما طباطبایی در ادامه به بخش تهدیدهای این فضا پرداخت و گفت: «اینکه من ملزم به استفاده از یک اینترفیس میشوم که دست خودم نیست و نمیتوانم آن را کنترل کنم، باید به هر سمتی که او تعامل میکند بروم. در این صورت ما دستخوش خطرات امنیتی، خطر لو رفتن اطلاعات محرمانه، خطر لو رفتن دیتا و… شده و به سرویس آنها وابسته میشویم. آنها توان عادت دادن ما به سرویس خودشان را دارند. چنین عادتی چنان قدرتمند میشود که دست برداشتن از آن میسر نخواهد بود.»
او در بخش پایانی صحبتهای خود بیان کرد: «جایی مطرح میکردند که Chat GPT 4 آیکیو معادل 155 دارد؛ یعنی اگر انیشتین 160 باشد، او 155 است. در آینده، با توجه به تعاملی که با کاربران برقرار میکند، آیکیو بالاتر میرود و چهبسا به 3000 برسد. موقعی که به آن سطح نائل شود یکسری از تصمیمها را خودش میگیرد و حوزهای که سیستمهای ابری تا به حال به آن وارد نشده بودند و بهعنوان اینترفیس نرمافزارهای ما به شمار میرفت، به آن هم وارد میشوند تا مابین ما و کاربر قرار گرفته و کنترل سطح تعامل را به دست گیرند.»