رسانه رمزارز (ضمیمه هفتهنامه کارنگ) دارای مجوز به شماره ۸۷۷۲۰ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «کارخانه نوآوری رسانه راهکار» است. رسانه رمزارز فعالیت خود را از ۲۸ آذرماه ۱۴۰۰ شروع کرده و اکنون تاثیرگذارترین و اثربخشترین رسانه اکوسیستم بلاکچین، رمزارز و دارایی دیجیتال ایران است.
اگر بازار بیش از حد خستهکننده نبود، شاید BitBoy تا به این حد سروصدا به پا نمیکرد. ماجرایی که هفته گذشته در اکوسیستم کریپتو سوژه رسانهها شد، اخراج بن آرمسترانگ (BitBoy Crypto سابق) و دستگیری او در پخش زنده بود.
رسانههای کریپتویی آنچنان با آبوتاب به این ماجرا پرداختند که گویی داستان افتیایکس دو است. آرمسترانگ که مدتها چهرهای محبوب در یوتیوب بود، در گذشته گفته بود که سمبنکمن فرید از روز اول کلاهبردار بوده است.
از این ماجرا که بگذریم، خالی از لطف نیست که به این موضوع بپردازیم چرا این اتفاق در هفته گذشته اکوسیستم رمزارز را به میزان قابل توجهی درگیر خود کرد.
آیا میتوانیم بگوییم که برخی از فعالان این حوزه در انتظار و امیدوار به شکست آرمسترانگ بودند تا مجدداً جنجالی در بازار رمزارزها ایجاد شود؟
رسانههای کریپتویی تمایل دارند تنها بر اخبار این حوزه تمرکز کنند. نوآوریهای جدید، راهاندازیها، مشارکتها، مقررات و غیره اغلب برای رسانههای ارزهای دیجیتال اهمیت دارند و انتظاری جز این نیز وجود ندارد.
اما یک استثنای بزرگ، ماجرای افتیایکس و سم بنکمنفرید بود که جدا از رسانههای کریپتویی، به یک جریان اصلی تبدیل شد.
داستان BitBoy، هرچند ممکن است خندهدار باشد، در رسانههای کریپتویی مخفی مانده است. با مرور هر مقالهای که هفته گذشته ماجرای آرمسترانگ/بیتبوی را پوشش داده، فقط میتوانید در رسانههای رمزارزی آن را پیدا کنید.
از آنجا که مدتهاست خبر داغی در بازار رمزارزها مشاهده نمیشود، نمیتوان پوشش این خبر توسط این رسانهها را مورد انتقاد قرار داد.
اما دیدن علاقه دنیای ارزهای دیجیتال به وضعیت پیرامون آرمسترانگ و بیتبوی کریپتو، کمی شبیه تمایل به هرجومرج بود. زمانی که سمبکمن فرید مرکز توجه رسانههای سراسر جهان بود، قطعاً زمان وحشتناکی برای کریپتو بود و توجه به سقوط افتیایکس هیچ کمکی به درک کریپتو نکرد – اما حداقل این موضوع داغی بود که باعث ایجاد افکار دیوانهکنندهای در مورد کریپتو شد.
اگر برنامه تکرار این وضعیت باشد، کارساز نیست. به نظر نمیرسد که بن آرمسترانگ و شیطنتهای او به اندازه کافی اثری قوی از خود به جای گذاشتهاند – برای مثال هیچکس درگیر اختلاس میلیارد دلاری نبوده که مانند شخص دیگری که میشناسیم، الهامبخش کتابها و مستندهای تلویزیونی باشد.