رسانه رمزارز (ضمیمه هفتهنامه کارنگ) دارای مجوز به شماره ۸۷۷۲۰ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «کارخانه نوآوری رسانه راهکار» است. رسانه رمزارز فعالیت خود را از ۲۸ آذرماه ۱۴۰۰ شروع کرده و اکنون تاثیرگذارترین و اثربخشترین رسانه اکوسیستم بلاکچین، رمزارز و دارایی دیجیتال ایران است.
تصور کنید الان سال ۲۱۶۷ است. سعی کنید ۱۴۶ سال قبل، یعنی سال ۲۰۲۱ را به یاد آورید. اگر به دنیای کریپتو و مسائل پیرامون آن در اواخر سال ۲۰۲۱ دقت کنیم، میفهمیم یک جای کار میلنگد. سوددهی ۱۰ درصدی و حتی گاه بیشتر استیبلکوینها با عقل جور درنمیآید. وقتی به قاعده همیشه صادق عرضه و تقاضا نگاه میکنیم، بیشتر به درستی این سازوکار شک میکنیم.
وقتی از آینده به این قضیه نگاه میکنیم، حل مسائل پیچیده راحتتر میشود. اگر در سال ۲۰۲۱ یک معاملهگر بودید، نقص کار راحتتر دستتان میآمد. ناکارآمدی بازار بر معاملهگران خبره پوشیده نبود. مسئله عجیبوغربی هم در کار نبود. وقتی توکنهای رمزنگاری بدون هیچ مقرراتگذاری از سمت سیستم بازار ملی آمریکا با قیمتهای مختلف و در بازارهای مختلف معامله میشدند، انتظار بیشتری هم نمیرفت.
وقتی مسائل را دقیقتر بررسی میکنیم، به این نتیجه میرسیم که سفتهبازی در بازارها بهقدری زیاد بود که صندوقهای تأمینی و میزهای حمایتی نهتنها از پرداخت سودهای بیش از ۱۰ درصد جهت استقراض سرمایه زنجیرهای برای کاهش قیمتگذاریهای نادرست مورد نیازشان ابایی نداشتند، بلکه خوشحال هم میشدند.
در واقع معاملهگران به مقدار زیادی از استیبلکوینها و سایر ارزهای دیجیتال برای سپردهگذاری بهعنوان وثیقه در همه صرافیهای مختلف بهره میبردند و از هیچ فرصتی دریغ نمیکردند. فقط با این استدلالات میتوان اتفاقات آن زمان را متوجه شد؛ یعنی فقط در صورتی که قیمتگذاریهای اشتباه انجام دهید، میتوانید سالانه ۱۰ درصد سود پرداخت کنید! گاهی هم بیشتر!
دیفای؛ اسباب سرگرمی ویسیها؟
برگردیم به زمان حال و همین سال ۲۰۲۲. حالا که از بالا و از آیندهای دور به قضیه نگاه کردیم، متوجه شدیم که شبه بانکهای سیفای به سپردهگذران ۱۰ درصد سود میدهند تا بتوانند در صف اول در وامدهندگان باقی بمانند؛ و شرکتهایی چون «تری اروز کپیتال» مدتهاست بیخیال دستبردن در قیمتها و ایجاد اختلاف و سفتهبازی شدهاند و راه معاملات جهتدار (directional trades) را در پیش گرفتهاند.
کایل دیویس، یکی از بنیانگذاران بدنام تری اروز کپیتال در اوایل ماه دسامبر در یک مصاحبه توضیح داد که تا لحظه سقوط، از سمت وامدهندگان پول به سمت تری اروز کپیتال سرازیر میشد. این وامدهندگان از یافتن خانه دیگری برای سپردهگذاری سرمایههایی که جمعآوری کرده بودند، ناامید بودند و برای نجات تری اروز کپیتال دستوپا میزدند.
گاهی آدم فکر میکند صندوقهای سرمایهگذاریای مانند تری اروز کپیتال تنها وسیله سرگرمی شهر هستند. این وسیله سرگرمی برای ویسیهایی که دوست دارند پول خرج کنند و از رویارویی با بالا و پایینهای کریپتو دربروند، کاملاً مناسب است. آنها پول خرج میکنند و مشکلات را به صندوقهای تأمینی و خطرپذیر میسپارند؛ اما الان تمام آن سفتهبازیها مدتهاست که کنار گذاشته شدهاند و شرکتهای تجاری مجبورند تا به سمت معاملات جهتدار بروند.
دیفای چه چاهی برای وامدهندهها کنده است؟
دیویس در همان مصاحبه گفته است: «حداقل دهها شرکت وجود دارند که میتوانم در حال حاضر نام ببرم که ورشکسته هستند و هنوز اعلام نکردهاند.» دیویس نامی از شرکتهای ورشکسته نبرد، اما «مپل فایننس» اخیراً دست یکی از آنها را رو کرده است.
شرکت مپل فایننس، یک بازار سرمایه نهادی مبتنی بر بلاکچین، بهتازگی ادعا کرده که شرکت «اورتوجنال تریدینگ»، یک شرکت معامله ارز دیجیتال ورشکست شده است. این واقعه ضربه محکمی بر تن نحیف و نوپای دیفای زد. بدون وجود وامهای بدون وثیقه پیبردن به چگونگی جایگزینی تریدفای با دیفای دشوار است.
هرچند فرار از این واقعه امکانپذیر نبود، زیرا مپل فایننس در همان چاهی گیر کرده که قبلاً وامدهندگان سیفای تری اروز کپیتال در آن افتاده بودند؛ این چاه چیزی نیست جز تعداد محدود وامگیرندهها. در واقع کسی جز صندوقهای تأمینی و معاملهگران برای وامدادن وجود ندارد.
مت فیباخ، تحلیلگر بلاکورکز تخمین میزند که مپل فایننس نیمی از وامهایی که تا به حال پرداخت کرده، به شرکت اورتوجنال تریدینگ بوده است. این اقدام مپل فایننس نشان میدهد که نهتنها در مدیریت ریسک موفق نبوده، بلکه در جذب وامگیرندههای متنوع هم شکست خورده است.
در واقع شاید این مشکل کل سیستم دیفای باشد که نمیتواند اعتماد مردم را جلب و وامگیرندگان زیادی جذب کند. به این ترتیب پول از سمت وامدهندگان سیفای و دیفای به بازارهای ارز دیجیتال سرازیر میشود، اما به غیر از معاملهگران کسی نیست که این پولها را بهعنوان وام دریافت کند. معاملهگران هم که کار معقولی با این پولها نمیکنند.
بازگشت به اصول اولیه
اگر هدف بازارهای سرمایه را مصرف حداکثری از منابع کمیاب در نظر بگیریم، باید بپذیریم که بازارهای سرمایه دیفای یک ایده شکست خورده است؛ اما دلیل این شکست نهتنها کمیابی منابع در بازار سرمایه دیفای نبوده، بلکه باید اظهار داشت که فراوانی این منابع به شکست دیفای منجر شده است. سرمایه زیادی وارد دیفای شد، اما هیچ کار خاصی با این سرمایه صورت نگرفت. البته ورود سرمایه به این بازار هم روزبهروز کمتر میشود.
بر اساس دادههای شرکت مساری (یک شرکت داده در مورد ارزهای دیجیتال) در سال جاری ۵۰ میلیارد دلار سرمایه وارد این بازار شده که میزان ورود ماه به ماه کاهش یافته و در ماه اوت به دو میلیارد دلار رسیده است. هر چند همین مقدار هم خیلی زیاد است و پول زیادی نسبت به برنامههایی که برای ارزهای دیجیتال داریم، وجود دارد.
با این وجود مپل فایننس پیشرفتهایی داشته است. در واقع تفاوت بین وامدهنده متمرکزی چون بلاکفای و وامدهنده غیرمتمرکزی چون مپل فایننس این است که در سیستم وامدهی غیرمتمرکز حداقل میدانید به چه کسی (همان معاملهگران) وام میدهید، اما در بلاکفای با اینکه مجموعه وامگیرندگان کوچک بود، سپردهگذاران در مورد همان تعداد محدود هم چیزی نمیدانستند.
همه ما برای دوریجستن از تریدفای به دنبال دیفای افتادیم، غافل از اینکه راهی که میرویم اشتباه است. برای موفقیت دیفای، به پول بیشتری نیاز نداریم، بلکه نیاز داریم کارهای بهتری با آن پولها انجام دهیم.