رسانه رمزارز (ضمیمه هفتهنامه کارنگ) دارای مجوز به شماره ۸۷۷۲۰ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «کارخانه نوآوری رسانه راهکار» است. رسانه رمزارز فعالیت خود را از ۲۸ آذرماه ۱۴۰۰ شروع کرده و اکنون تاثیرگذارترین و اثربخشترین رسانه اکوسیستم بلاکچین، رمزارز و دارایی دیجیتال ایران است.
یکی از مهمترین چالشهای این روزهای بازار رمزارزها بحث تقلب، پروژههای جعلی و کلاهبرداریهایی است که به اسم رمزارزها در پی جمع کردن پول کاربران است. موضوعی مهم که توجه به آن بدون در نظر گرفتن ماهیت این کسبوکارها و البته مفاهیم واقعی و ارزشمند مبتنی بر بلاکچین نمیتواند ارزیابی درستی درباره چگونگی مواجهه با آنها بدهد. مفاهیمی چون کاربردهای بلاکچین و رمزرازها، جوامع و چهرههایی که از یک پروژه حمایت میکنند و از همه مهمتر توجه به تفاوت این گروهها با گروههایی است که در شبکههای اجتماعی به منظور سرگرمی یا حتی به دلیل هنر یک چهره دور هم جمع شدهاند.
ارزش رمزارزها
رمزارزها بخشی از تغییرات دنیای فناوریهای مالی هستند که دامنه کاربردپذیری خود را به حوزههای مختلف کشاندهاند. بخشی از بازی بزرگتری از تغییرات فناورانه که مفهوم و زیرساختی به نام بلاکچین در حال رقمزدن آن است. برای این پدیده جدید هم یکی از مهمترین و کلیدیترین مفاهیم پایهای چیزی نیست جز مفهوم «گروهها و جمعیتهای همفکر یا همهدف» یا همان کامیونیتی (Community).
مسیر شکلگیری و رشد و تثبیت بیشتر رمزارزها به این شکل است که تعدادی از ایدهپردازان یا بنیانگذاران، یک فناوری یا نوآوری جدید را مطرح و زیرساختهای فنی آن را آماده میکنند. آنها برای همهگیر کردن محصول فناورانه یا برای جلب حمایتهای مالی مورد نیاز آن، رمزارز یا توکنی برایش تعریف میکنند.
سپس با کمک تبلیغات، انتشار وایتپیپر، انتشار دادههای مرتبط با کدنویسی و مستندات فنی پروژه، بحث و مناظره و تولید محتوا در شبکههای اجتماعیای چون توییتر، دیسکورد، ردیت و… درباره ارزش و اهمیت پروژه با دیگران صحبت و تلاش میکنند تا جمعیت بیشتری را بهعنوان کسانی که حاضرند توکنهای پروژه را بخرند با خود همراه کنند.
در واقع در پروژههای رمزارزی واقعی، یک ارزش یا محصول محوری وجود دارد و تلاش میشود حول آن «جمعیت» یا هوادارانی شکل بگیرد که به آن باور دارند و حاضرند برای سرمایهگذاری هم که شده، رمزارز یا توکن مورد نظر را خریداری کنند.
جمعیتهای اینستاگرامی
اما بیایید ببینیم در سمت سلبریتیها و رؤیافروشهای جعلی، ماجرای رمزارز چگونه فهم و عملیاتی شده است! بر خلاف نمونههای دنیای فناوری که جمعیتهای همفکر یا همان کامیونیتیها، حول یک ایده محوری مبتنی بر ارزش و آینده شکل میگیرند، در اینجا جمعیتهای همفکر به شکل ازپیشآماده، موجودند!
یک چهره سرشناس هنری یا یک اینستاگرامر حتی بیهنر به هر طریقی توانسته یک جمعیت چند صد هزار یا چند میلیون نفری را در یک شبکه اجتماعی (عموماً اینستاگرام) دنبالکننده خود بسازد. با رواج رمزارزها و تعریف مسیرهای جدید پرداخت بینالمللی، آنها یکی از سادهترین مسیرهای نقد کردن و پولسازی این «جمعیت»های وفادار و حرفگوشکن را پیدا کردهاند.
در واقع در ماجراهایی مانند «تتلکوین» که این روزها جزئیات بیشتری از دستهای پشت پرده آن منتشر شده، هیچ ارزش محوری وجود ندارد. آنچه شاهد هستیم یک ماجرای سراسر جعلی است برای نقد کردن یک «جمعیت» که از بانیان پروژه رمزارزی تتلو، نه مستندات فنی و وایتپیپر طلب میکنند و نه فناوری یا نوآوری خاصی. از چیزی توخالی صحبت میکنیم که حتی نمیتوان آن را پروژه نیز نامید که بخواهیم بگوییم یک پروژه اسکم است! مشکل اساسی این است که سلبریتیهای فضای مجازی خوب یاد گرفتهاند چطور به دنبالکنندگان خود هیچ را بفروشند.