رسانه رمزارز (ضمیمه هفتهنامه کارنگ) دارای مجوز به شماره ۸۷۷۲۰ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «کارخانه نوآوری رسانه راهکار» است. رسانه رمزارز فعالیت خود را از ۲۸ آذرماه ۱۴۰۰ شروع کرده و اکنون تاثیرگذارترین و اثربخشترین رسانه اکوسیستم بلاکچین، رمزارز و دارایی دیجیتال ایران است.
مینا والی/ انافتی مفهوم جدیدی در دنیای فناوری است که درک آن با چهارچوبهای دنیایی که تا امروز میشناختیم، ممکن نیست؛ خریدوفروش چیزی که در دنیای واقعی قابل لمس نیست و نماینده و توکن دیجیتالی چیزی دیگر است که ممکن است یک اثر هنری باشد یا یک توییت یا بلیت. برای برخی درک ارزش رمزارزها هم سخت است، با اینکه رمزارزها همین حالا هم کاربردهایی دارند، چه برسد به انافتی که هنوز چندان کاربردهایش را لمس نکردهایم.
پیش از این برای نسل ما درک فناوریهای جدید، یاد گرفتن و به کار بردن ابزارهای جدید در زندگی و کار چندان سخت و پیچیده نبود. حتی آنقدر به وجود این ابزارها عادت کردهایم که زندگی بدون آنها برایمان قابل تصور نیست. اتفاقی که برای بسیاری از افراد نسل پیش از ما افتاد، این بود که نتوانستند با این ابزارها ارتباط درستی برقرار کنند و بسیاری از آنها از فناوری و ابزارهای جدید عقب ماندند. حالا به نظرم ممکن است همین اتفاق برای ما نسل میلنیال بیفتد. امروز مفاهیم جدیدی مانند انافتی و متاورس میتوانند آغازگر دورانی از زندگی ما باشند تا ارتباط با ابزارها سختتر از ابزارهای پیشین شوند.
بدون تعارف برای من درک اهمیت انافتی سخت است. بیشتر به نظرم میآید انافتی بیش از آنکه موضوعی جدی باشد، یک سرگرمی برای اهالی فناوری و هنر است. نگران این هستم، در حالی که برخی در این زمینه کسبوکارهایی راه انداختهاند، نسل من حیرتزده در حال تماشای آن چیزی باشد که در دنیای وب۳ دارد اتفاق میافتد؛ مثل هر نوآوری جدیدی آن را نادیده یا در بهترین حالت به سخره بگیرد، بعد چشم باز کنیم و ببینیم آنچه را که نادیده گرفتهایم، به موضوعی جدی تبدیل شده و درکش بیش از گذشته برایمان سخت شده است.
انافتی که شبیه ساختن چیزی از هیچی است (تازه اگر خودش را چیزی بدانیم!) کمکم دارد از موضوعی برای سرگرمی خارج شده و به ابزاری جدی، خصوصاً در دنیای هنر تبدیل میشود و اگر دیر بجنبیم ممکن است بلایی که بر سر نسلهای گذشته ما آمد، بر سر ما هم بیاید. بهشدت مشتاقم بیشتر درباره این دنیای جدید بدانم و میدانم که درک درست این دنیا و درگیر شدن در آن نیازمند تحول در چهارچوبهای ذهنی ماست که اگر این تحول اتفاق نیفتد، حتماً روزی که دور هم نیست، به متحجرانی تبدیل خواهیم شد که ستایشگر دنیای کهنه خواهیم بود.